کافه بازار را، دست کم، بیشتر کسانی که از تلفن اندرویدی استفاده میکنند میشناسند و به جرات در فهرست موفقترین استارتاپهای این چند سال قرار میگیرد. مصاحبه من با حسام آرمندهی را اینجا میخوانید. امیدوارم شاهد دیدگاههای شما باشم:
۱- لطفا خودت رو معرفی کن؟
حسام آرمندهی متولد ۶۴. مدرسه روزبه و پیشدانشگاهی فیض درس خوندم و لیسانس علوم کامپیوتر از دانشگاه شریف دارم. در دوران دانشجویی با دو نفر از دوستان که یکی از آنها الان مهندس جستجوی گوگل هست و دیگری شریک شرکت فعلی، پروژههای مختلفی از جمله سیستم آموزش راهبران پتروشیمی و سیستم رأیگیری المپیاد جهانی فیزیک اصفهان را در قالب شرکتی نوپا پیادهسازی و اجرا کردیم ولی کسب و کارهای اینترنتیمون خیلی جدی نشدند.
سال ۸۸ از دانشکده کارآفرینی دانشگاه تهران و صنعتی چالمرز سوئد پذیرش گرفتم که دومی را انتخاب کردم. یک ترم درس آکادمیک خواندم و نزدیک ۱ سال در Encubator و Chalmers Innovation روی کسب و کارهای نوپای مربوط به دانشگاه چالمرز کار کردم و در آخر برای تعطیلاتی به ایران آمدم که برگشت نداشت و نتیجه آن دانشجو ماندن مادامالعمر شد!
۲- چطور شد کافه بازار کافه بازار شد؟ چون تا اونجا که من میدونم یک چرخش (Pivot) بزرگ داشتید؟
وقتی من برگشتم یکی از شرکای سابقم در پروژهای به نام فارسیتل در قالب شرکتی به نام همراه همزبان ایرانیان مشغول به کار بود ولی آینده تجاری خوبی برای این پروژه رقم نخورده بود و انگیزهها از بین رفته بود. من از اونجا که به توسعه کسب و کارهای نوپا خیلی علاقه داشتم گفتم مدتی خواهم ماند تا برای توسعه تجاری محصول تولید شده کمک کنم. در همان روزهای اول متوجه شدم که محصول از لحاظ فنی و تجاری ماندگار نخواهد بود. از همون روزهای اول تصمیم گرفتم که تمام تلاشم را روی ارائه محصول جدید و قانع کردن مدیران و سرمایهگذاران برای توقف و کشتن فارسیتل متمرکز کنم. ظرف دو ماه نسخه اولیه بازار را با تجربهای که تیم فنی در اندروید کسب کرده بود ارائه کردیم و در تعطیلات نوروز ۹۰ مورد استقبال کاربران قرار گرفت.
اولین بار که بازار، بازار شد زمانی بود که آقای محسن صحافی نویسنده وبلاگ فارنت معرفیش کرد و بلافاصله با کمک ایشان روی خبرگزاریها هم آمدیم. استقبال در حدی بود که ما اعتماد به نفس ادامه کار رو بدست آوردیم و از اون لحظه محصول دیگری که دهها میلیون تومان و از آن مهمتر ماهها عمر، هزینه برای شرکت داشت رو به تاریخ سپردیم.
در تابستان همان سال تعداد کاربران بازار به ۱۰۰ هزار نفر رسید و این عددی بود که ما هدف کل سال اول خودمان تعیین کرده بودیم. من معتقدم در کسب و کارهای اینترنتی اول باید به استقبال کاربران توجه کرد و بعد به درآمدزایی و برای همین معیار موفقیت اولیه خود را بر اساس جذب کاربران تعیین کرده بودیم. اگر محصول پذیرفتنی باشد بالاخره راه درآمدزایی خودش را هم پیدا خواهد کرد.
۳- به نظر خودتون کافه بازار استارتاپ موفقی هست؟ چرا؟
به نظر من بازار موفقترین استارتاپ اینترنتی سالهای اخیر ایران هستش. فکر نمیکنم هیچ کسب و کاری با سرمایهگذاری کم، به سرعت ما به جریان مالی مثبت دست پیدا کرده باشه و صدها هزار کاربر داشته باشه.
۴- چشم اندازی که برای کافه بازار میبینید چیه؟
چشمانداز من برای کل مجموعه و تیم واضحتر هستش تا برای یک محصول و خدمت. ما سایت و برنامه اندروید دیوار و سکوی تبلیغات موبایل adad.ir رو هم راهاندازی کردهایم که از نظر من کسب و کارهای ماندگارتر و همهگیرتری خواهند شد. دوست نداشتیم که تمام آینده خود را در این شرایط پرخطر به یک سیستم عامل که آن هم در اختیار شرکت گوگل هست محدود کنیم و برای همین به دنبال توسعه و تنوعزایی روزافزون بودهایم.
چشمانداز من تشکیل گوگلی در مقیاس ایران هست اما نه از نظر تشابه محصولات بلکه از نظر اثرگذاری، محیط کاری جذاب، سرعت رشد و موفقیت.
۵- پاول گراهام معتقده «استارتاپ شرکتی ست که ساخته شده تا به سرعت رشد کنه». البته به این حرفش انتقاداتی هم وارده و بعضی میگن این تعریف فقط برای سیلیکون ولی مناسبه. اما آیا آماری از میزان رشدتون دارید؟
البته منظور ایشان مقیاسپذیری کسب و کار هست. البته من در مورد نرخی که تعیین کردهاند نظری ندارم ولی با کلیات بحث کاملاً موافقم. برای مثال شرکتی که یک برنامه موبایل با کارایی خاص برای مخاطبان خاص و محدود تولید میکند استارتاپ نیست بلکه شرکتی با محصولی محدود است اما اگر بازار مخاطبش قابلیت مقیاسپذیری بالا داشته باشد ارزش استارتاپ خوانده شدن خواهد داشت. برای مثال از نظر من ایده Boice که در استارتاپ ویکند تهران برنده شد اصولاً ایدهای نبود که در حالت مطرح شدهاش منجر به تشکیل استارتاپی شود بلکه بیشتر محصول بود و ایدهاش بسیار جای کار برای تبدیل شدن به استارتاپ داشت. البته به نظر من مرز واضح کمّی در این باره وجود ندارد.
تعداد کاربران و درآمد ما و برنامهنویسانی که برنامههای بازار را تولید میکنند تقریباً هر ۳ ماه ۲ برابر میشود البته این سرعت رشد به زودی کاهش چشمگیر ولی طبیعی خواهد داشت. هم به خاطر محدودیتهای تیم ما و هم رسیدن به سقف بازار هدف (با توجه به وضعیت فعلی بازار تلفنهای هوشمند). به علت اینکه هنوز دو سال هم از راهاندازی کسب و کار ما نمیگذرد امکان ارائه نرخ رشد سالیانه و موارد مشابه را نداریم اما امیدوارم ما هم در سالهای آتی به جایی برسیم که این موارد را به طور کاملاً شفاف هر سه ماه یکبار اعلام کنیم.
از لحاظ رشد تعداد کاربران هم بسیار موفق بودهایم در حدی که اگر بینالمللی کار میکردیم قطعاً در TechCrunch خبر رشدمان منتشر میشد!
۶- الان تیمتون چند نفره؟
هشت نفر تیم فنی که فقط دو نفر آنها تمام وقت همکاری میکنند و مابقی دانشجو هستند و ۶ نفر تیم اجرایی. البته همین ۶ ماه پیش این اعداد نصف بودند.
۷- توی فرآیند راه اندازی از جایی هم الهام گرفتی؟ کتاب یا بلاگ های خاصی رو خوندی؟ از متدولوژی کارآفرینی خاصی استفاده کردید؟
ما تمام متدولوژیها را آزمایش میکنیم. هفتهای نیست که فرآیندی در شرکت ما تغییر نکند. سعی ما اینست که با مطالعه فرآیندهای اجرا شده در شرکتهای دیگر مناسبترین را برای مجموعه خود پیدا کنیم. از نظر من متدولوژی خاصی که منجر به موفقیت شود وجود ندارد و هر کس باید بر اساس نیازها، شرایط و روحیات تیم خودش روش مناسب را پیدا و پیادهسازی کند.
در ضمن من از خوانندگان پر و پا قرص TechCrunch و Harvard Business Review هستم. اولی به آدم ایده میدهد و دومی علم. به سایت ساده آقای پاول گراهام که پیش از این اشاره کردید هم علاقه دارم!
۸- بزرگترین اشتباهاتتون چی بوده؟
مورد خاصی به ذهنم نمیرسد!
۹- توی این چند وقت چه چیزهایی یادگرفتید؟
بیش از همه چیز اعتماد به نفس به دست آوردم و مطمئنم کار بعدی را خیلی راحتتر پیش خواهم برد. اگر انگیزه و پشتکار باشد و ایده هم به خوبی پروش داده شده باشد از موفقیت و آینده کار مطمئن خواهم بود. چیزی که سالهای دانشجویی از آن مطمئن نبودم و باعث نیمهکاره ماندن کسب و کارهای آن دورانمان شد.
۱۰- پیشنهادت برای دیگر دوستانی که دنبال راه اندازی استارتاپ هستند چیه؟
کارآفرینی یک سبک زندگی است. شما باید از زندگی شخصی خودتان بزنید تا موفق شوید. فکر میکنم موفقترینها کسانی هستند که تمام فکر و ذکرشان در روز و شب در راستای رسیدن به اهداف کسب و کارشان بوده است. راهاندازی استارتاپ به این معنیست که دیگر جمعه هم ممکن است راحت نباشید و مجبور شوید در هر ساعت شبانه روز به کارهای کسب و کارتان رسیدگی کنید.
پیشنهاد من اینست که افراد با دانستن این موضوع و با حداکثر انگیزه، ذوق و شوق و پشتکار پا به این میدان بگذارند و در غیر اینصورت خودشان را به زحمت نیاندازند.
۱۱- سخن پایانی؟
عرضی نیست.
پرسش هایی که شما دوست داشتید پرسیده شوند چیست؟
دوست دارید با چه استارتاپهای دیگری مصاحبه شود؟
یادآوری: کارگاههای آموزشی من برای استارت آپ ها در همین ماه برگزار میشود، برای اطلاع از زمان و برنامه دقیق، اینجا را ببینید.
می خواهید بار دیگر که مطلبی نوشته شد، آگاه گردید؟ عضو خوراک (feed) این بلاگ شوید.
میتوانید توییتهای پارسی من درباره استارتاپها را@ghanemzadeh (اینجا) دنبال کنید.
یه جورایی باید گفت که بازار سادهترین راه هستش واسه نصب نرمافزارها هستش. تا جایی که من دیدم کیفیت بازار به شدت داره پایین میاد نمیدونم واسه قبول شدن اپ توی بازار قوانین کیفیتی وجود داره یا نه اما تا جایی که من اپها رو دیدم کیفت پایین بود(منظور من اپهای فارسی ست) این که میفرمایید گوگل رو تو ایران پیاده میکند راستش من فکر میکنم نمیشه چون این سبک مدلهای تجاری هنوز واسه ایران جواب نمیده. به نظر من فقط یک شکاف باعث شده تا بازار بوجود بیاد و استارتآپ بشه. کپیرایت رو هم نقض کردن. به نظر شما چجوری میشه این رو واسه یه خارجی توضیح داد ؟! اما این رو نباید نادیده گرفت که توی این فضای الان کمک زیادی به گسترش اپهای موبایل کرده.بهتره به تولید اپهای باکیفیتتر کمک کنید.
با سلام و تشکر از مطلب خوبتون. نوشتن دلایل موفقیت استارت آپهای ایرانی الگوی بسیار خوبی بوجود می آورد.
در مورد این استارت آپ چشم انداز گوگل ایرانی شاید کمی غیرواقعی به نظر آید. در مورد جذب سرمایه گذار هم صحبت می کردید خوب بود.
ممنونم از این همه حمایتتون از بچه های با ذوق ایرانی.
این bimeeh.ir رو ببینین. استارآپ خوبیه
خود حسام هم گفته که منظور از شبیه گوگل شدن ارائهٔ محصولات مشابه یا حتی مدل کسب و کار مشابه نیست بلکه «اثرگذاری، محیط کاری جذاب، سرعت رشد و موفقیت» هست، که من دلیلی نمیبینم نشه توی ایران اجراش کرد (مثلاً همکارانسیستم غیر از سرعت رشد بقیهٔ موارد رو کمابیش داره، هر چند از نظر موضوع کارش بیشتر به SAP شبیه هست تا به گوگل).
قرار نیست کسی گوگل رو کپی کنه، اتفاقاً یه کارآفرین خوب بر اساس شرایط دور و بر خودش کار میکنه و موفق میشه نه بر اساس کپیکاری.
مصاحبه خیلی خوبی بود
گروه کافه بازار بنظر من به خوبی بر روی نشانه ها حرکت کردند و تونستند در اولین زمان به عنوان پیشرو در یک صنعت رو به رشد خود را معرفی نمایند.