>- مشاهده و توصیف یک پدیده
– فرمولبندی یک فرضیه معمولی برای توضیح پدیده
– ااستفاده از یک فرضیه برای پیشبینی نتایج مشاهدات جدید
– اندازهگیری کارایی پیشبینیها بر اساس آزمایشها تجربی
این فرآیند برای شناسایی و ارزیابی این اطلاعات مرتبط با کسب و کار بهکار میرود:
– یک محصول مشکل (مساله) یک گروه قابل شناسایی از کاربران را حل میکند. (کشف مشتری)
– بازار توانایی خرید را دارد و آنقدر بزرگ هست که بتوان بر اساس آن یک کسب و کار توجیهپذیر ساخت. (ارزیابی مشتری)
– کسب و کار به واسطه فروش تکرارپذیر و نقشهراه بازاریابی و فروش قابل گسترش و توسعه است. (خلق مشتری)
– واحدهای شرکت و فرآیندهای عملیاتی برای پشتیبانی از گسترش شرکت شکل گرفتهاند. (ساخت شرکت)
مثلی قدیمی درباره فروش میگوید «شاید» بدترین پاسخی است که میتوان از مشتری گرفت. همین برای مشتری سازیهم صدق میکند. نخستین پیامد مورد انتظار از پیادهسازی مشتریسازی شرکتی موفق و در حال پیشرفت است. همه آنچه مشتریسازی میتواند وعده دهد بیشینه کردن پتانسیل موفقیت است.
دومین پیامد مورد انتظار دریافتن این است که بازاری (برای محصول ما) وجود ندارد، یا بازار آنقدر کافی نیست که بر اساس آن کسب و کار مورد انتظار را بسازیم. جنبه تکرارشدنی مشتریسازی ساخته شده تا حالت میانی بین این دو نتیجه را حذف کند. در ورودی هر فاز، شما «چرخش» میکنید، فرض(یات) خود را تغییر میدهید تا راه دیگری را بیازمایید. سرانجام، یا راه را خواهید یافت یا درمیابید که این بازار بدرد نمیخورد و کسب و کار را میبندید.
در پست بعدی پذیرندگان آغازین، به یکی دیگر از مهمترین مفاهیم کارآفرینی مدرن میپردازم.
این دومین نوشته ازمجموعه مفاهیم مدرن کارآفرینی است. برای دیدن فهرست و بقیه اینجا، را ببینید.
می خواهید بار دیگر که مطلبی نوشته شد، آگاه گردید؟ عضو خوراک (feed) این بلاگ شوید.
سایت مختصر و مفیدی دارید. بسیار سپاسگذارم
موفق باشید
من ،تسوجیان ،گرافیست و دانشجوی MBA