پیش از هر چیز یادآور میشوم که عادت ندارم بر نقدها یا دیدگاههایی که بر نوشتههایم نوشته میشود، «پاسخنامه» بنویسم، ولی چندین نکته مرا بر آن داشت تا این نوشته را بنویسم.
گوشزد: این نوشته بیش از آنکه نقدی باشد بر نوشتهی آقای آواژ- که خود از خوانندگان همیشگی نوشتههای پر مغزشان هستم- نقدی است بر ساختار آن نقد و به طور کلی ساختار بعضی نقدنویسیها.
یک- شما را به هر کس که برایتان ارزشمند است، پیش از آنکه بر نوشتهای نقد بنویسید، آن نوشته را بهدقت بخوانید. یادم است سال پیش در پستی نوشته بودم که فلان کار را نکنید، یک بندهخدایی کامنت گذاشته بود که شما چرا گفتهاید فلان کار را بکنید. یا در پستی دیگر گفته بودم برای این کار دستکم (حداقل) X تومان کنار بگذارید، فرد دیگری گفته بود که چرا گفتهاید اینقدر و باید بیشتر کنار بگذارند. خواهشم این است اگر میخواهید بر پستی نقد بنویسید آنرا چندبار و بهدقت بخوانید.
دو- بسیار روشن است که نوشتهی من بازتاب تجربهها و دیدگاههای من است و پرواضح است که تجربهها یا دیدگاههای دیگران درباره آن موضوع متفاوت باشد.
سه- من هم همچون هر انسان دیگری گاهی (یا شاید هم بسیاری) دچار نادرست نویسی و کژگویی میشوم ،و خواهشمندم که این کژیها را هرگونه که درست میدانید به من یادآور شوید.
چهار- اگر من در نوشتهام از سخنی، حدیثی یا آیهای را از فردی، معصومی یا از قرآن نقل کنم برای همه روشن است که آن گفته/فرموده از آنِ من نیست. من آوردهام که «امروز با یکی از دوستان آیتی کار (چقدر سخت است بگویم فناوری اطلاعات کار) درباره فضای کنونی صحبت میکردیم، حرفی زد که بسیار جالب بود. میگفت ادارات همان هزینههای اندکی هم که در آیتی سرمایه گذاری میکنند برایشان برگشت نداشته.» هر خوانندهیِ با دقتی در مییابد که این سخن از من نیست و این سخن را دوستم گفته است. آقای آواژ آوردهاند که «فرمودهاند که “ادارات همان هزینههای اندکی هم که در آیتی سرمایه گذاری میکنند برایشان برگشت نداشته” .» یعنی این سخن را به من نسبت دادهاند. که روشن است که از من نیست. گرچه من خودم این سخن را پذیرفتنی میدانم.
پنج- ایشان در بند ۳ از نقد خود به این تکه از نوشتهی «یکی و تنها یکی از دلایل میتواند این باشد که هرکسی میتواند وارد این حوزه شود و خود را کارشناس آیتی بخواند از بچههای بیتجربه کامپیوتر و آیتی گرفته تا مهندسان صنایع و کشاورزی (ن.ک. فناوری اطلاعات و بازار خرابکنها)» من چند ایراد وارد کردهاند. به نقد ایشان چند خرده وارد است.
- وقتی در پایان نوشتهی کوتاهم به نوشتهای دیگر ارجاع میدهم دوست دارم که خوانندگان آن نوشته را نیز بخوانند چه برسد به کسی که میخواهد نقد بر آن بنویسد. چرا که در آن نوشته با سخن بازتر آنچه که در سر داشتهام را گفتهام.
- نوشتهام ««یکی و تنها یکی از دلایل» یعنی تاکید کردهام که این تنها یکی از دلایل است و حتا هیچ جا هم نگفتهام که مثلا این دلیل از دلایل دیگر مهمتر است.
- آوردهام «از بچههای بیتجربه کامپیوتر و آیتی گرفته تا مهندسان صنایع و کشاورزی». یک اینکه من اول سوزن را به بچههای (خودمان) کامپیوتر و آیتی زدهام، آیا وقتی از بچههای کامپیوتری این حوزه نقد میکنم نادرست است اگر به دوستان دیگر رشتهها، که در این حوزه کار میکنند، چیزی بگویم!؟. دوم گفتهام «گرفته تا» یعنی اینکه در این پیوستار (طیف) رشتههای دیگری هم میگنجند و آوردن صنایع و کشاورزی تنها نمونه است. نمیتوانم که فهرست همهی رشتههای دانشگاهی را بیاورم.
- کجای نوشتهی من این را میرساند که «رشته تحصیلی دانشگاه را بخواهیم تنها معیار توانمندی قرار دهیم». کسانی که خوانندهی پیوستهی وبلاگ من هستند می دانند که من بارها بر خلاف این نوشتهام. هدف من در اینجا «تخصص» است نه «مدرک».
شش- در بند ۱ از نقد، ایشان فرمودهاند «… یکی از فواید پروژههای(حتی شکست خورده) فناوری اطلاعات افزایش دانشهای صریح و بیش از آن ضمنی سازمانی و ارتقای فرهنگ آن است و خارج از یک تحلیل درست خواهد بود اگر فواید یک پروژه را فقط به فواید مستقیم آن خلاصه کنیم.» شاید مقایسه فناوری اطلاعات با پنیر کار بسیار نادرستی باشد ولی از آنجا که از دیرباز گفتهاند «در مثال مناقشه نیست!» این مثال را میآورم. من اگر به مغازه بروم و پول یک کیلو پنیر بدهم انتظار یک کیلو پنیر دارم و اگر فروشنده به من بگوید من ۱۰۰ گرم به تو پنیر میدهم برو قدر همین را بدان چرا که طعم پنیر را خواهی چشید و از بوی آن لذت خواهی برد، نه من که هیچ کس دیگر این را نخواهد پذیرفت. این که نمیشود که سازمانی برای پروژهای به ما پول ۱۰۰ واحد کار را بدهد بعد ما به آن ۱۵ واحد بدهیم و به او بگوییم برو خدا را شکر کن که همین را دادهایم چرا که تا به حال همه در سطح ۰ بودهاند.
در ضمن تا کی ما باید به صورت آزمونوخطا کار کنیم!؟ تجربه ERP ما را بس نیست. یک شرکت بزرگ رایانهای که اتفاقا دارای رتبهی خوبی هم از شورای عالی انفورماتیک بود (میخواهم بگویم این رتبه لزوما همه چیز نیست) یک پروژه چند میلیاردی از یکی از صنایع بزرگ گرفت که ERP آنجا را راه بیندازد و چون آنکاره نبود، هنوز که هنوز است ERP شده ضربالمثل بسیاری و کلی آدم هر ساله چندین سخنرانی، سمینار و جلسهی توجیهی راه میاندازند تا آن دید منفی که مدیران نسبت به ERP پیدا کردهاند را بهبود بخشند.
هفت- تازه من نمونهای آوردهام که در آنجا من به عنوان ارباب رجوع به آن سازمان مراجعه کردهام (ونه متخصص آیتی) و از دید ارباب رجوع میخواهم کارم درست و سریع انجام شود به من چه که دانش آن سازمان بالاتر رفته یا پایینتر آمده. منِ ارباب رجوع میخواهم کارم انجام شود، چه بیسواد باشم یا دکترای رایانه.
هشت- ایشان در بخش پایانی نقد خود «پاشیدن بذر نا امیدی» را به نوشتهی من نسبت دادهاند. البته این پاسخ به ایشان نیست و شاید گفتنش هم لازم نباشد، چون کسانی که دستاندرکار آیتی هستند این را میدانند و احتیاجی به این نیست که من بذر نا امیدی بپاشم چرا که آیتی ایران در بحران به سر میبرد و دید مسولان دولتی متاسفانه روز به روز به آیتی بدتر میشود. همه شاهد وضع موجود و رتبه بندیهای جهانی ما – که البته آنها را من ننوشتهام- هستند. کسانی هم که نمیدانند کافی است کمی در اینترنت جستجو کنند یا اگر کمتر حوصله دارند میتوانند به تیترها و نوشتههای ایتنا، سازمان نظام صنفی رایانهای کشور یا به هفتهنامهی عصر ارتباط مراجعه فرمایند تا به عمق فاجعه و وضع فناوری اطلاعات کشور پی ببرند. برای نمونه همین یک تیتر را داشته باشید «مرداب فناوری اطلاعات».
البته پیشنهاد میکنم که این کار را نکنید چرا که دچار افسردگی حاد خواهید شد.
خب صحبت اصلی من این بوده است که در این وضعیت که فضای کار برای برای فناوری اطلاعات روز به روز بدتر میشود، ما باید در ارایه محصولاتمان دقت بیشتری کنیم و به قول قدیمیها بهانه دست «دوستان واقعی آیتی»! ندهیم. من فکر میکنم که ایشان آنچه را که در پی گفتنش بودهام را بهدرستی نگرفتهاند.
در پایان باز یادآور میشوم که نوشتهی پیشین، قطعا خالی از اشکال نبوده است. چرا که بازتاب تجربههای شخصی اندک من بوده است.
اگر می خواهید بار دیگر که مطلبی نوشته شد، آگاه گردید. عضو خوراک (feed) این بلاگ شوید(فید چیست و نحوه استفاده از فید.) همچنین می توانید مرا در تویتر دنبال کنید. «فهرست همه نوشتهها»ی من را اینجا ببینید.
شما و آقای آواژ از افراد موثر در فضای IT کشور هستید. خواهش میکنم با هم دوست باشید تا بتوانیم به اهدافی که همه ما در IT داریم برسیم.
با سلام
از نقد شما بر نقد خود ممنون هستم. قطعا نکات قابل بسيار مفيدي براي من دارد. گرچه فکر مي کنم که هنوز در بعضي از نقاط داراي اختلاف نظر هستيم.
از نظر دوست بسيار عزيز ، آقاي افشار محبي هم ممنون هستم. به يقين آقاي غانم زاده و من باهم دوست هستيم. نوشتههاي ايشان با وجود نقدي که بر آن وارد مي دانم از نوشتههاي ارزشمند در محيط وب ميباشد و هدف از نقدی که بر آن داشتم کمک به غنيتر شدن هر چه بيشتر آن بود، همانطور که نقد ايشان بر نقد من نيز داراي همين کارکرد مي باشد.
[…] آقای غانمزاده محبت کردهاند و نقدی بر این نقد نوشتهاند. به یقین وجود چنین مباحثات دوستانهای […]
خوشحالم.از اينكه دوستان باظرفيت و دنيا ديده اي دارم
ممنونم
سلام
میخواستم ازتون درخواست کنم در مورد یک موضوعی بنویسید حقیقت این بود که مطلب فارسی خوب پیدا نکردم در مورد این موضوع و مطمئن بودم شما تسلط زیادی بر روی این موضوع دارید این شد این پیشنهاد را دادم
BI
https://en.wikipedia.org/wiki/Business_intelligence
کسب و کار نرمافزار: در این باره نوشتههای فارسی بسیار خوبی هست. تنها کافی است «هوشمندی کسب و کار» یا «هوشمندی تجاری»را در اینترنت جستجو کنید.
[…] من نیز در پاسخ و برای روشنگری بیشتر نوشته «نقدی بر یک نقد» را نوشتهام. پیشنهاد میکنم هر دو را بهدقت […]
[…] من نیز در پاسخ و برای روشنگری بیشتر نوشته «نقدی بر یک نقد» را نوشتهام. پیشنهاد میکنم هر دو را بهدقت […]
سلام، پست جدیدی نمی نویسید؟ منتظریم بی صبرانه
سلام
دیدم خیلی وقته پست جدید ننوشتی نگرانت شدم. خوبی ؟
نیما و کاوه عزیز
سپاس از لطفتان. اندگی گرفتارم
از دیگر سو در اندیشه بردن بلاگ به دامنهای نو و مستقل هستم.
آهان انشالا به زودی همه مسائل حل بشه و دوباره پست های خوبتون رو بخونیم.
بابا یک چیزی بنویس من دیگه خسته شدم از بس اومدم و دیدم خبری نیست !
با عرض سلام و خسته نباشید به شما دوست عزیز
اگر با تبادل لینک موافق هستید خوشحال میشم با شما تبادل لینک کنم .
منتظر جواب شما هستم ؟
موفق و سربلند باشید
[…] شروع شد که من بر یکی از نوشتههای ایشان داشتم. ایشان در نوشتهای مودبانه و توام با انصاف پاسخ نقد من را دادند و جدا […]