تعریف های چهارگانه استارتاپ
درباره تعریف استارتاپ هنوز بحثهای بسیاری وجود دارد، به همین خاطر تعریف استارتاپ از دید چهارتن از بزرگترین صاحبنظران حوزه استارتاپها را اینجا آوردهام.
هر کدام از تعریفها میتوانند به تنهایی گمراه کننده هم باشند، باید دید هدف از آن تعریف و زاویهی دید ارایه دهنده تعریف چه بوده است.
برای نمونه تعریف اریک ریس (که من از طرفداران پر و پا قرصش هستم) به تنهایی بسیار گول زننده است؛ علتش این است که این یک تعریف ادبیاتی است، یعنی اریک ریس وقتی میخواهد متدولوژی استارتاپ ناب (Lean Startup) را معرفی کند این تعریف را میآورد تا بگوید در این متدولوژی تعریفش از استارتاپ چیست و چه سازمانهایی میتوانند از آن متدولوژی استفاده کنند. برای همین هم هست که میبینیم قولهایی همچون جنرال الکتریک که در دیگر تعریفهای استارتاپ نمیگنجند به شکل جدی متدولوژی استارتاپ ناب را پیاده میکنند.
استیو بلنک:
استارتاپ سازمانی است موقتی که در جستجوی مدل کسب و کاری گسترشپذیر، تکرارپذیر [و سود ده] است.
دیو مک کلور:
استارتاپ شرکتی است که درباره این سه سردرگم است:
۱- محصولش چیست، ۲- مشتریان آن که هستند. ۳- چگونه پول در بیاورد.
همین که به هر سه چیز پی برد، از استارتاپ بودن دست میکشد و به کسب وکاری واقعی تبدیل میشود.
در بیشتر مواقع، این اتفاق نمیافتد.
پاول گراهام:
استارتاپ شرکتی ست که ساخته شده تا به سرعت رشد کند. نفس تازه تاسیس بودن هیچ شرکتی را استارتاپ نمیکند.
برای استارتاپ بودن الزامی برای کار در زمینه فناوری، یا جذب سرمایهخطر پذیر، یا خریده شدن وجود ندارد.
تنها چیز اساسی رشد است. هرچیز دیگری که به استارتاپها نسبت میدهیم از رشد میآید.
اریک ریس:
استارتاپ نهادی است انسانی که ساخته شده برای خلق محصول یا خدمتی نو در شرایط عدم قطعیت بسیار.
[تازگی اضافه شده]
پیتر تیل
این تعریفی است که پیتر تیل تازگی در کتاب معروف خود «صفر تا یک» (Zero to One) ارایه داده است.
استارتاپ بزرگترین گروه از آدمهاست که میتوانید برای ساخت آیندهای متفاوت متقاعد کنید.
حالا میتوانیم یک قدم به جلو برداریم و به چیستی و ماهیت استارتاپ بپردازیم. (نوشته سه گانه استارتاپ استیو بلنک را بخوانید.)
می خواهید بار دیگر که مطلبی نوشته شد، آگاه گردید؟ عضو خوراک (feed) این بلاگ شوید.
میتوانید توییتهای پارسی من درباره استارتاپها را@ghanemzadeh (اینجا) دنبال کنید.