هنگامیکه خورههای شرکت NCR در استرالیا تهدید به اعتصاب کردند، این حرکت میتوانست دستگاههای خودپرداز(ATM)، صندوق سوپر مارکتها و دریافت فرودگاهها را فلج کند. این نشان دهنده این واقعیت است که فناوری اطلاعات محور تقریبا همه کسب و کارها گردیده است و هرگونه هرجومرج یا خرابکاری هزینههای مالی و زمانی بسیاری در بر خواهد داشت، این بدین معنی است که خوشحال نگه داشتن خورهها در محیط کار نیازی اساسی برای کسب و کارهای مدرن است. خورههای شاد، خورههایی اثربخش هستند.
دلیل اصلی اینکه کامپیوتریها سرِ کار ناراضی هستند ارتباط بد با مدیران است، اغلب به این خاطر که خورهها و مدیران شخصیتهایی از اساس متفاوت دارند، پیشزمینههای حرفهای و بلندپروازانه.
برخی افراد اینگونه نتیجهگیری میکنند که خورهها از مدیران متنفر هستند و هدایت (و رهبری) آنها ناممکن است. گاهی عبارت «مدیریت خورهها همچون جمع کردن گربهها است» بکار برده می شود، اما این کاملا نادرست است. واقعیت این است که کامپیوتریها از مدیریت بد متنفر هستند و کمتر از دیگر گونههای کارمندان آن را تحمل میکنند.
پس اشکال کار از کجاست؟ من کارم را با خوره بودن آغاز کردم و بعدها مدیر و موسس یک شرکت کامپیوتری شدم، پس موقعیت آن را داشتهام که هردو را تجربه کنم. فهرست ۱۰ اشتباهی را که دیدهام مدیران در مدیریت خورهها مرتکب میشوند را اینجا آوردهام:
۱. بها ندادن به آموزش
رییسی داشتم که میگفت «آموزش هدر دادن پول است، خودتان یاد بگیرید». آن شرکت ۲ سال بعد ورشکست شد. آموزش بسیار اهمیت دارد به ویژه در فناوری اطلاعات و مدیران باید این را بدانند و برای آن هزینه کنند. گاهی به این مشکل بر میخورید که «اگر به آنها آموزش بدهید، رقبا آنها را از دست شما درمیاورند و استخدام میکنند» این حرف تا حدی درست است، ولی اگر این کار را نکنید کارمندانی خواهید داشت که آنقدر غیرماهر هستند که هیج جای دیگر حاضر به استخدام آنها نمیشوند.
۲. شناخت نداشتن
از آنجا که ممکن است مدیران، به خوبی سر از کاری که خورهها انجام میدهند در نیاورند، برای آنها سخت است که به آنها شناخت پیدا کنند و کاری را که عالی انجام شده پاداش بدهند، این کار انگیزهها را از بین میبرد، راه حل کارکردن با همدیگر برای تعیین مجموعهای از اهداف کاری است که دو طرف بر آن توافق دارند. هنگامیکه به این هدفها رسیدیم یعنی خورهها کارشان را خوب انجام دادهاند.
۳. بیش از حد کار کشیدن
«بگذارید تا آنجا که میتوانیم از خورهها کار بکشیم، آنها که زندگی ندارند» این روش برخی از مدیران است. این کار اشتباه بزرگی است و خورههایی که بیش از حد کار میکنند یا از پا در میآیند یا از شرکت میروند. در یک مورد معروف یک کامپیوتری جوان که فشار کاری بسیاری به او وارد شده بود در بیمارستان بستری شد، پس از برگشت به کار دوباره به او حمله دست داد. این نشان میدهد این افسانه که ساعتهای کاری طولانی برای کسب و کار خوب است نادرست است.
۴. بکار بردن زبان مدیریتی
خورهها از زبان مدیریتی متنفر هستند و آنرا ظاهری و دروغین میپندارند. لازم نیست مدیران فنی صحبت کنند اما باد واژگان تجاری را دور بریزند. مدیری میگوید « لازم است که بصورت پیشگیرانه زمان ارایه به بازار خود را تحت تاثیر قرار دهیم» یا به سادگی بگوید «ما باد این پروژه را به موقع حاضر کنیم»
۵. تلاش برای باهوشتر بودن از خورهها
هنگامیکه مدیران درباره یک مساله فنی هیچ نمیدانند، باید به راحتی آنرا بپذیرند و به آن اعتراف کنند. خورهها بخاطر این کار به آنها احترام خواهند گذاشت، اما نه برای تظاهر به دانستن. آنها مدیران را گیر خواهند انداخت- خورهها باهوش هستند.
اگر می خواهید بار دیگری که مطلبی نوشته شد، آگاه گردید. عضو خوراک (feed) این بلاگ شوید.
خیلی جالب بود.
منتظر ادامه ماجرا هستیم…
would you please send me the source article or book title of this topic,I need the english source .
It will be appreciable
Opatan: In fact it has been mentioned at the end of second part:
https://opatan.wordpress.com/2008/04/13/how-not-to-lead-geeks-2/
[…] translation by Nasser Ghanemzadeh: Part 1, Part […]
حالا دارم معنی حرفات را می چشم. واقعا افتضاحه. یعنی اصلا نمیتونم خودم را با این موقعیتی که داخلش هستم وفق بدم.
نمیدونم چرا هیچ وقت با مدیر به توافق نظر نمیرسیم!!
واییییش، خودمو کشتم تا اینجا را پیدا کردم، یک جعبه جستوجو نداره اینجا؟!
راستش به یک مقاله جالب توی Computer World برخوردم لازم دیدم بیام اینجا اعلام کنم
ناگفتههایی در ارتباط با مدیریت گیکها:
The unspoken truth about managing geeks